دفاع از خویش را دوست ندارم؛ خیال میکنم درش نوعی تاریکی است و حس خوشی بعد از دفاع از خود ندارم. خصوصاً جاییکه شنوندگان دیگری باشند، دفاع و نزاع با دیگری، گوش خراشیدن است. اما خیال میکنم گاهی لازم است. درست است که سخن دیگران واقعیت را تغییر نمیدهد؛ اما احتمال دارد بر دوستانت تأثیر بگذارد.
این یکی دو سال چند نفر هستند که مرتب دروغ مینویسند. کلمات را بالا و پایین میکنند و ازش بدترین برداشت را شکار میکنند و به اسم سخن قطعی به دیگران عرضه میکنند. نمیدانم بیکارند یا پروژهای دارند برای تخریب گروهی خاص از کسانی که تعلق خاصی به جایی ندارند.
وقتی دیدم دوستانم پیاپی از موضوعی خاص میپرسند، حدس زدم تحریفها و دروغها تأثیر گذاشته است. گاهی پاسخ گفتم. اما این را به وضوح دیدم که آدمهایی که زمانی گفتگویی میانمان بود خودشان از میان دوستان من رفتهاند. به گمانم باید پاسخ گفت. نه برای اینکه چند کاربر پشت نقاب دروغ و تحریف، بشنوند؛ بلکه برای اینکه کسانی که در فهرست دوستانند، هنوز بمانند و گمان نکنند، آنیام که دروغگویان میگویند.
این یکی دو سال چند نفر هستند که مرتب دروغ مینویسند. کلمات را بالا و پایین میکنند و ازش بدترین برداشت را شکار میکنند و به اسم سخن قطعی به دیگران عرضه میکنند. نمیدانم بیکارند یا پروژهای دارند برای تخریب گروهی خاص از کسانی که تعلق خاصی به جایی ندارند.
وقتی دیدم دوستانم پیاپی از موضوعی خاص میپرسند، حدس زدم تحریفها و دروغها تأثیر گذاشته است. گاهی پاسخ گفتم. اما این را به وضوح دیدم که آدمهایی که زمانی گفتگویی میانمان بود خودشان از میان دوستان من رفتهاند. به گمانم باید پاسخ گفت. نه برای اینکه چند کاربر پشت نقاب دروغ و تحریف، بشنوند؛ بلکه برای اینکه کسانی که در فهرست دوستانند، هنوز بمانند و گمان نکنند، آنیام که دروغگویان میگویند.