پارادوکس جنون
۱۳۹۰ آبان ۱۰, سهشنبه
سرم یکهو درد داشت. نمی توانستم فکر کنم. نمی توانستم اعتراض نکنم. نمی توانستم به تو بد بگویم. ساکت بودم. رفتم آرام گوشه ای تنها نشستم مبادا زبانم ...
گذشت و گذشتی.
نسخه اصلاح شده بودم امروز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر