۱۳۹۷ آذر ۱۷, شنبه

عین حاء

عین حاء خشم عجیبی داشت. اما خودش را می‌گرفت و سعی می‌کرد طنز بگذارد توی کلماتش. دسته‌جمعی باهاش شوخی‌ کرده بودیم و برنتافته بود. خیال می‌کنم بخشی از این خشم، برگشت به شوخی‌های قدیم‌تر دارد. اگر این باشد، خشمش نوعی سرریز بود. گاهی حوصله‌اش را ندارم و به شوخی چیزکی بهش می‌گویم. معمولاً‌ او هم چیزی می‌گوید و با شوخی و خنده تمام می‌شود. خیال می‌کنم پسِ اینها نوعی آزاردیدگی است و باید بگویم اشتباه کرده‌ام.

هیچ نظری موجود نیست: