باء با شور دربارهٔ کعب بن ابیثعلب قحطانی [اسم ساختگی] گپ میزند. در کل تاریخ شاید یک بند دربارهاش ننوشته باشند و مثل بیشتر ما احتمالاً بود و نبودش هیچ تفاوتی نداشت. میگوید فلان پژوهش دربارهاش فلان اشکال را دارد و ابنکثیر اینطور گفته و در جلد هشتم تاریخ دمشق آنگونه گفته. هر چه بیشتر ادامه میدهد، انگار بیهودگی مسئله پررنگتر میشود
سالها پیش وقتی که شورمندانه پی درس و بحث بودم، توی کوچه ارگ میرفتم و دو طلبه میانسال دربارهٔ مسئلهای اصولی میگفتند و میشنیدند. پشت سرشان بودم و صدایشان بلند بود و من هم میشنیدم. همان چیزهایی بود که خودم میخواندم. اما انگار وقتی آنها میگفتند بیهوده مینمود. نمیتوانم از تأثیر آن راه رفتن در کوچه ارگ و شنیدن گپ و گفت آن دو روحانی بر خودم بگذرم و خیال میکنم اتفاقی مهم -نمیدانم خوب یا بد- بود.
گاهی نیاز به تماشای خودمان در رفتار و گفتار دیگران داریم.
سالها پیش وقتی که شورمندانه پی درس و بحث بودم، توی کوچه ارگ میرفتم و دو طلبه میانسال دربارهٔ مسئلهای اصولی میگفتند و میشنیدند. پشت سرشان بودم و صدایشان بلند بود و من هم میشنیدم. همان چیزهایی بود که خودم میخواندم. اما انگار وقتی آنها میگفتند بیهوده مینمود. نمیتوانم از تأثیر آن راه رفتن در کوچه ارگ و شنیدن گپ و گفت آن دو روحانی بر خودم بگذرم و خیال میکنم اتفاقی مهم -نمیدانم خوب یا بد- بود.
گاهی نیاز به تماشای خودمان در رفتار و گفتار دیگران داریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر