۱۳۹۸ خرداد ۴, شنبه

سید جبار

مرحوم سید جبار همسایهٔ روبرویی‌مان بود. دوست‌مان داشت و بهش می‌گفتیم عامو. گاه‌گاهی سربه‌سرش می‌گذاشتیم. از سر شیطنت و نادانی کودکی، پیش خودمان گاهی بهش می‌گفتیم «جبروت». این کلمه را از دعای سحر ماه رمضان یاد گرفته بودیم. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشَّأْنِ وَ الْجَبَرُوتِ». سحرهای رمضان، رادیو این را که می‌خواند، ما بچه‌ها زیر لب می‌خندیدیم و از ترس توبیخ پدر ماجرا را پنهان می‌کردیم. سال‌هاست که هر سحر ماه رمضان با شنیدن این جمله یادش می‌افتم و زیر لب برایش دعایی می‌کنم. نتیجهٔ آن شیطنت و خندهٔ یواش سر سفره‌ٔ سحر، یادی همیشگی شده است. خدا روحش را شاد کند که هنوز یادش مهمان سحرهای رمضان است.

هیچ نظری موجود نیست: