۱۳۹۸ تیر ۱۹, چهارشنبه

کتاب

توی کتاب‌ها تقدیم و امضای ایرج افشار، مهرداد اوستا، اخوان ثالث، محمد قهرمان، شفیعی کدکنی و ... هست. همه این‌ها را توی شلخته‌بازار آن گوشه کتابخانه جمع کردم. بارها خواستم یواشکی همه را بردارم. -چون ثبت نشده‌اند هیچ کس نمی‌فهمیدـ؛ اما دستم نمی‌رفت. مطمئن بودم دزدی نبود و حتی نجات کتاب‌ها بود. می‌ترسیدم وقف باشند و ...
امروز پسر جوانی که کتابدار است، داشت توی کتاب‌های این گوشه می‌چرخید. گفتم بیا چیزی نشانت دهم. امضاها را نشانش دادم. گفت پس بروم ثبتش کنم. ازش خواستم ثبت نکند؛ اما ببرد جای بهتری به این دسته از کتاب‌ها بدهد که سخت ارزش‌مندند. وقتی این کتاب‌ها را یکی‌یکی نشانش می‌دادم، انگار چیز ارزشمندی را از دست می‌دادم. گفتم نگذار اینها دو-سه سال دیگر خمیر شوند بین کتاب‌های اضافه.

هیچ نظری موجود نیست: