۱۳۹۵ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

«فرق می‌کند»

حرفش را که شنیدم، ذهن محاسبه‌گر منطق‌دانِ مغلطه‌یاب شروع کرد به تحلیل کلماتش. کلماتش را اشتباه می‌دانم. ذهن لوامه‌ام نهیب می‌زند که عین همین کلمات را با تغییر فرد و دسته خودم گفته بودم؛ بارها گفته بودم. هم حرف من، هم حرف او یک شکل بود: «دستهٔ جیم آدم‌هایی با چهره‌ها و رفتارهای متفاوتی دارد. اما من الف را -با آنکه رفتارهایش متفاوت از دیگران است- نماد این گروه می‌دانم.» جالب اینکه فرد الف افراطی‌ترین رفتارها را دارد. هم من، هم او دیگر آدم‌های این دو دسته را مخفی‌کار می‌دانیم. ظاهری موجه دارند و در باطنشان دشمنی است. اما الف است که ظاهر و باطنش یکی است و این الف نماد آن گروه است.
او می‌گوید و من می‌گویم الف نماد گروه جیم است. فوراً ذهنِ توجیه‌گر به میان می‌آید آنچه من گفته‌ام اگرچه شبیه گفته‌های اوست؛‌اما «فرق می‌کند» همین‌که فرد و دسته‌اش فرق می‌کند، بس است برای اینکه بگویم این «فرق می‌کند.»

«فرق می‌کند» یکی از توجیه‌هایی است که سال‌ها شنیده‌ام و در بسیاری اوقات ندانسته‌ام واقعاً‌ چه فرقی می‌کند؟ به این «فرق می‌کند»ها خوشبین نیستم و هرگاه می‌شنوم‌شان انگار بوی فریب می‌آید.

۱ نظر:

مائده گفت...

منصف بودن سخته